به گزارش مشرق، صداهای ماندگار در رادیو و تلویزیون کم نبودهاند و سال ها شهروندان ایرانی در عرصه مختلف ورزشی با شنیدن این صداهای ماندگار و خاطرهانگیز زندگی کرده اند و برگههای مختلفی از تاریخ ورزش کشورمان را رقم زدهاند.
قطعا یکی از این صداهای ماندگار به نوای گزارشگر و مجربی ورزشی رادیو یعنی مسعود اسکویی اختصاص دارد. صدایی که سال هاست شنوندگان رادیویی کشورمان با آن زندگی می کنند، صدایی که حدود نیم قرن است در رادیو و تلویزیون ایران فعالیت میکند و این نیم قرن را به نوعی می توان شناسنامهای برای این رسانه ملی دانست.
صدایی که خاص است و خودش می گوید از 14، 15 سالگی متوجه این موضوع شده و به سمت گویندگی رفته است.
خودش میگوید با گذشت نیم قرن کار گویندگی هیچ گاه از آن خسته نشده و حالا نیز با عشق و علاقه این کار را انجام میدهد.
* از شما به عنوان با سابقه ترین گزارشگر رادیو یاد میکنند کار رسانهای خود را از کجا آغاز کردید؟
من در سال 1345 به استخدام صدا و سمای ایران در آمدم. در آن زمان هنوز تلویزیون راه اندازی نشده و کارهای مقدماتی را انجام میدادند. در آن زمان چند جا بود که جوانان علاقه زیادی داشتند تا در آن استخدام شوند مانند وزارت امورخارجه، شرکت نفت و صداو سیما. یک کانالی به نام کانال سه وجود داشت که خصوصی اداره میشد که بعداً خریداری شد.
تعداد زیادی برای امتحان در صدا و سیما آمده بودند که من قبول شدم، در کلاسهایی که با تدریس اسدالله پیمان گذاشته بودند، شرکت کردیم. آموزش زبان انگلیسی، فرانسوی، ادبیات و گزارشگری کلاسهایی بود که گذراندیم، اما بعد از آن به خارج از مرکز رفتم.
* کدام شهر؟
شهرهای زیادی بود. تا سال 1350شیراز، بندرعباس و ارومیه مشغول کار شدم و گویندگی میکردم. در آن سالها هنوز گروه ورزش راه اندازی نشده بود. دو گوینده مرد و دو گوینده زن روی فیلمها صحبت میکردیم و پس از آن کارشناسان تشخیص میدادند که چه صداهایی برای چه نوع برنامههایی مناسب است.
بعد از اینکه قسمت ورزشی تشکیل شد در سال 1350 از مرکز شیراز خارج شدم و به این گروه آمدم. در سال 1353 که بازیهای آسیایی تهران برگزار شد به من بورسیه دادند که به تلویزیون آلمان بروم و دوران تهیه کنندگی ورزشی را سپری کنم.
*چه سالی به کشور بازگشتید؟
حدود سال1360بود و تغییر و تحولاتی خیلی زیاد صورت گرفت و چند سالی ارتباطم با صدا و سیما قطع شد و دوباره از سال 68 بازگشتم و این بار به رادیو رفتم و تا الان هم هستم.
* در تلویزیون هم گزارش می کردید؟
بله، گزارش فوتبال و والیبال و وزنه برداری و چند رشته دیگر را انجام میدادم و تنها کسی بودم که خبرهای ورزشی را در دو بخش از تلویزیون میخواندم. از سوی دیگر اولین گزارشگر ورزش تنیس در ایران هستم.
* اولین گزارش فوتبالیتان چه زمانی و کدام مسابقه بود؟
سال 1350 بود که با تیم پرسپولیس و به همراه عطالله بهمنش به کویت رفتیم. هیچ وقت فراموش نمی کنم که او 15 دقیقه گزارش میکرد و من هم 5 دقیقه. تجربه بهمنش بیشتر از من بود و یاد می گرفتم.
* چرا حالا فوتبال گزارش نمیکنید؟
وقتی دیدم محیط فوتبال زیاد مناسب نیست، گزارش نکردم. در این بیست و اندی سال هم تنها یک بار به ورزشگاه آزادی رفتم و آن هم تشییع جنازه مرحوم ناصر حجازی بود.
* بیشتر چه رشتهای را در حال حاضر گزارش میکنید؟
چون رشته تخصصی خودم والیبال بوده است، بیشتر مسابقات این رشته را گزارش میکنم. البته ما در اکثر رشتهها گزارشگر مخصوص خود را داریم که کارشان خوب است.
فارس: شما بیش از نیم قرن در این حرفه هستید، تا حالا احساس خستگی کردهاید؟
واقعا به این کار عشق و علاقه دارم و این موضوع در درجه اول قرار دارد. اگر کسی برای پول به سمت این حرفه بیاید، زمین میخورد. استثنا شاید باشد، اما به طور کلی چیزی گیرش نمیآید. علاوه بر عشق و علاقه باید تحصیلات هم در کنارش داشته باشد و زیاد مطالعه کند. من همیشه به گزارشگران جوان یک توصیه میکنم.
* چه توصیهای؟
اینکه اگر میخواهند رشتهای را گزارش کنند، باید احاطه کامل به آن داشته باشند.
* بعد از اینکه به رادیو آمدید، دوست نداشتید بار دیگر به تلویزیون بروید؟
احساس کردم رادیو خیلی برای من خوب است و در شبکههای جوان و ایران هم حضور داشتم.
* چه سالی به رادیو ورزش رفتید؟
8 تیر 1378 که شبکه ورزش راه اندازی شد از همان ابتدا به اینجا آمدیم.
* تاکنون این اتفاق افتاده است با صدایتان شما را بشناسند؟
بله خیلی از اتفاق افتاده است. یک بار در تاکسی نشسته بودیم و به چراغ قرمز که رسیدیم یک تاکسی دیگر کنار ما آمد و با این لحن شروع به صحبت کرد که خیلی خوشحالم شما را میبینم و دوستتان دارم، اما هنگام رفتن گفت، خداحافظ آقای ارمنده!
* خاطرهای از گزارشگری یا گویندگی دارید؟
زمانی که در تلویزیون بودم صبح 6 تا 8 صبح برنامه داشتیم که 15 دقیقه اول را خبر میخواندیم. متنی را به من دادند که پیش از خبر آن را نخواندم و نمیدانستم که یک کلمه اش جا افتاده است. گفتم جوانی در ایتالیا تصادف کرد و برای اینکه جمله خراب نشود اعلام کردم یک پایش قطع شد، اما در ادامه خبر آمده بود پلیس بعد از چند ساعت یک گوش او را پیدا کرد! این موضوع است که همیشه به جوانترها میگویم هر متنی را که به شما دادند حتما یک بار قبل از اینکه روی خط برود، بخوانید.
روزی که ما استخدام شدیم اینترنت و ماهواره و تکنولوژیهای دیگر وجود نداشت، اما حالا خیلی بهتر شده است و در روز 10، 15 روزنامه و چندین خبرگزاری وجود دارد و اشتباهی که در گزارشگری کنید گران تمام میشود و کارتان مشکل است.
* شما گفتید روی پول گزارشگری و مجریگری نمیشود حساب کرد، چرخ زندگیتان با این وضعیت میچرخد؟
من چون از ابتدا استخدام صدا و سیما بودم، خوشبختانه مشکلی ندارم. خارج از این کار هم شغل دیگری ندارم.
* تاکنون شده مردم درخواست کنند موضوعی را در رادیو مطرح کنید؟
بله. وقتی در مغازه یا تاکسی که مرا میبینند، میگویند مثلا چرا در مورد این موضوع حرف نزدید یا نمیزنید.
* بدترین تپقی که در این چند سال زدید، چه بود؟
تپق برای گوینده است و خیلی ها هم که گوینده نیستند، تپق میزنند. فکر میکنم اشتباه خواندن چیزی برای ما بد است. در گذشته وقتی در تلویزیون بودم کلمه خارجی را که اشتباه میگفتیم 5 تومان و کلمه فارسی 10 تومان جریمه داشت. در آن زمان که پول زیادی بود.کلاً 1500 تومان حقوق میگرفتم و به شوخی به همکاران خودمیگفتیم این ماه من کمتر از تو جریمه شدم.
* زیاد شدن منابع اطلاعاتی چه قدر در امر گزارش به شما کمک میکند؟
زمانی که المپیک مونترال کانادا بود 15 روز شبانه روز در تلویزیون بودم، چون اختلاف ساعت وجود داشت. گزارشها را برای ما ارسال میکردند و ما ضبط و پخش میکردیم. الان به دلیل اینکه منابع اطلاعاتی زیاد شده است و همه هم دسترسی دارند شما اگر کلمه ای را اشتباه بگویید بلافاصله مخاطب واکنش نشان میدهد.
* برخی اعتقاد دارند گزارشگر جوان کمتر به بدنه صدا و سیما تزریق میشوند، دلیلش چیست؟
هرکسی که استعداد و صدای خوبی داشته باشد، قطعا جذب میشود و اینطور نیست که بسته باشد. همین الان چند گزارشگر جوان در رشته های مختلف آمده و کار میکنند.
گزارشگر افتخاری جوان داریم، منتها مشکلی که وجود دارد این است که میخواهند بلافاصله مسابقات زنده را گزارش کنند و این اشتباه است. در گذشته کسی که میخواست وارد این کار شود یک سال کنار گوینده مینشست و یاد می گرفت. در حال حاضر نیز کمیته ای تشکیل شده است که آموزش خواهد داد.
*در گزارشهایی که میکنید روی تیم خاصی هم تعصب دارید؟
این کار هرگز نباید رخ بدهد، اما باز هم میبینیم برخی گزارشگران شهرستانی روی تیم های خود تعصب دارند و در گزارش هم اعمال میکنند. باید خیلی مراقب بود و پیشکسوتان همیشه این موضوع را به ما گفتهاند.
* برخی موافق و برخی مخالف رفت و آمد گزارشگران در تلویزیون و رادیو هستند، نظر شما چیست؟
من مخالف رفت و آمد هستم. دلیلش هم این است که گزارش رادیو با تلویزیون تفاوت دارد. در تلویزیون 70 درصد دید است و 30 درصد گوش، اما در رادیو شما باید تمام زمان مسابقه را حرف بزنید و سکوت معنا ندارد. در رادیو شنونده باید حس کند که با گزارش شما کنار زمین قرار دارد، اما اگر در تلویزیون یک بند صحبت کنید، اشتباه است.
* از دوستان و آشنایانتان کسی را برای گزارش معرفی هم کردهاید؟
از دوستان و فامیلها کسی نبوده است، اما کسانی بودند که راهنماییشان کردم. یک مدتی هم خودم از افراد تست میگرفتم.
* چه نوع صدایی برای گزارش خوب است؟
همه صداها خوب هستند و کسی از صدای دیگری ناراحت نمیشود، اما صدای گزارشگر و گوینده با دیگران تفاوت دارد و این تفاوت است که گوینده را گوینده میکند.
*خیلیها صدای شما را خاص میدادند که با سایر گزارشگران و گویندهها تفاوت زیادی دارد؟
این نظر لطف مردم است. همه به من میگویند چرا با بیش از 70 سال سن صدایت جوان است. اول لطف خدا بوده ، اما خوم هم صدایم را حفظ کردم و خرابش نکردم. شما وقتی شخصیت خود را دوست دارید حفظش میکنید، صدا هم همین طور.خدا نعمتی را میدهد و نگه داشتن آن دست خودتان است.
* هیچ گاه نخواستید سمت خوانندگی بروید؟
نخیر. زمانی که میخواستم تلویزیون استخدام شوم پدر مرحومم گفت به دنبال آواز خواند نروی.
* چه زمانی حس کردید صدایتان برای گویندگی خوب است؟
14، 15 ساله بودم که این حس بهم دست داد و عاشق گویندگی شدم. روزنامه که میآمد خواهر و برادرانم را جمع میکردم و اخبار را برای آنها میخواندم و در دبیرستان هم علاوه بر انشای خودم برای سایر دانش آموزان را هم میخواندم.
در خدمت سربازی هم که در اصفهان بود میان 10 نفر برای خواندن خطابه سردوشی انتخاب شدم. این مراسم از رادیو اصفهان هم پخش میشد و اولین کار گویندگیام محسوب میشود.
* خیلیها ایراد میگیرند که در گزارشهای رادیویی نگاه سنتی وجود دارد؟
فکر نمیکنم اینطور باشد. ما تغییر و تحولات زیادی داشتیم. اصلا چنین چیزی امکانپذیر نیست که یک برنامه را به روال قدیمی اجرا کنید. مسابقات مختلف هم سطح شان فرق کرده است.
* در گزارشها چه قدر دستتان برای انتقاد باز است؟
ما انتقاد منطق و درست را انجام میدهیم و به هیچ کس بی احترامی نمیکنیم. این فضا هم برای انتقاد شونده فراهم است که از خود دفاع کند.
به عنوان مثال در یک بازی والیبال یکی از ملیپوشان از نرده ها بالا رفت تا با تماشاگران درگیر شود که من هم در گزارشم گفتم و وقتی جریمه او هم کم بود باز هم انتقاد کردیم، چون آنها الگو هستند. هیچ گاه از سر بغض و کینه نبوده است. ما به عنوان زبان مردم هستیم و باید واقعیت ها و اشکالات را بگوییم.
* خودتان چند ساعت رادیو گوش میکنید؟
به دلیل کاری که دارم رادیو زیاد گوش میکنم.
* آخرین برنامه تلویزیونی که دیدید؟
من چون علاقه زیادی به تنیس و والیبال دارم بیشتر این مسابقات را نگاه میکنم.
*چند فرزند دارید؟
دو پسر.
* آنها به سمت گزارشگری نیامدند؟
خیر. یکی از پسرهایم قهرمان کیک بوکسینگ است و در حال حاضر در کانادا مربیگری میکند و به پلیس کانادا آموزش میدهد و یک پسر دیگرم هم ورزشکار است و او هم سمت این کار نیامد. اصولا خانواده ورزشکاری دارم.
* خودتان چه رشته ورزشی را دنبال میکردید؟
من در دبیرستان البرز درس میخواندم و بیشتر والیبال بازی میکردم و رشته تخصصیام است.
* بهترین گزارشی که خودتان خوشتان آمد، کدام بود؟
یک بازی بود که تیم جوانان لهستان به تهران آمده بود که خودم از گزارشم خیلی خوشم آمد. در گزارشهای تیم ملی والیبال هیجان خاصی دارم.
* وصحبت پایانی؟
از وقتی که در اختیار من گذاشتید، تشکر میکنم و صحبتم با جوانان این است که هرکاری را که انتخاب میکنند با عشق و علاقه باشد.